آسمون دلدادگی | ||
|
مثه قرصی که نیمه شب، بدون آب گیر می کنه... گیر کردم در گلوی زندگی کاش می تونستم راحت حرف بزنم... چیزی بگم از دلتنگی... میون آدم های این اتاق مجازی...فقط می گم دلتنگم... این سکوت رودوست دارم... لال بودن روترجیح میدهم وقتی کسی نیست عمق درد پنهان شده تو حرف هام رو حس کنه...!!! یاحق
قلبی دارم خسته از تپیدن مــــی گن ســـــاده ام ....! مـــی گن "تــــو" منو با یـه نــگــاه .... یـه لبـــــخـنـــد .... بــه بــازی گرفتی ....! مــــــی گن همه ی تـــرفنــدهـــات ، شـــیطنـــتونی هــــات .... کلارفتارت رومن نمیفهمم، میگن من ســــاده ام ....! اما مــــــــن فـــــقــــــط تورو دوســـتـــــت دارم ....، همیـــــــــن! اونا ایــــن رو نمـــــــیفــــهمن....!! بذار بگن من ساده ام،بیخیال امروزتواین هوای گرفته دلم یه سفرمیخواد... سفر به یه جای دنج، که فقط من باشم و "تو"... "تو"باشی ویه عالمه حرف برای گفتن... من باشم ویه عالمه صبوری برای شنیدن. یاحق
یه شب سرد پاییزی در باغی پر از یاد "تو" پر از دلتنگی های "تو" یه گوشه ای پر ازفکرت نشستم تکیه زدم به تنه ای که بوی عاشقیای تو رو میده در آرزوی دیدنت بایه عالمه فکرای قشنگ دست تو دستت گذاشتن وبوسیدنت برام تقریبا داره یه رویا میشه نمی دونم چه مرگمه... بازم شب شده ومن چه سرد و ملول فنجون قهوه تلخ و داغم رو تودستم فشارمیدم تا با همه تلخی فنجون تلخی این روزگارازیادم بره و با داغیش گرم شم و با همه داغیش سرمست میشم ... چشمام رومی بندم و "تو" روتصورمیکنم "تو "یی که بدجور دلم هواتو کرده... باشه! قبول هیچی نگو...درگیری میدونم خدا نگهدارت باشه ای سوگلی شباوروزای من .... در پناه آغوش امن خدا بمون ،خاطره مبهم بی تکرارم . یاحق
ببین عشق یه احساسه نه معادله... بخوای حلش کنی میشه مبادله... تا دورمون بگردیم این مبادله میشه مجادله... خواهشنا یه امروز رو هیچی نگو... امروز حال کردم حکم فقط دل باشه ...حالیته؟ "توفصل شال گردنها و چترها تولدت مبارک مهربونم" یاحق |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |